داستانی از سارقی در روزگاران گذشته نقل می شود کع پالتویی گرانبها و خالی دزدید.آن پالتو از بهترین مواد اولیه تشکیل شده بود و دکمه هایی از جنس طلا و نقره داشت . وی پس از اینکه پالتو را به تاجری در بازار فروخت نزد دوستانش برگشت . نزدیکترین دوستش از او پرسید:پالتو را چند فروختی ؟ وی پاسخ داد :به 100 سکه... دوست سارق گفت :منظورت این است که بابت پالتویی به آن گرانبهایی فقط 100 سکه دریافت کردی ؟دزد پرسید:مگر شماره های بالاتر از 100 هم وجود دارد؟